با سلام خدمت کاربران محترم. شما نیز می توانید نظرات و پیشنهادات خود را از طریق پست الکترونیکی Samenrayan.khoor@gmail.com با ما در میان بگذارید. در ضمن نظر همه شما بزرگواران برای ما مهم و مورد احترام هست. منتظر نظرات و پیشنهادات شما عزیزان هستیم. با تشکر فراوان.
چنگال(چنگمال)، آمیزه ای از خرمای زرد، روغن، زعفران، هل، دارچین، زنجبیل، لواش سمنو، سیاه دانه، کنجد، رازیانه، زیره و زردچوبه است که پس از چنگ زدن و مخلوط شدن، از شیرینی و خوردنی های سفره نوروزی به شمار می رود.
مردم خوروبیابانک در گذشته در شامگاه پنجم بهمن برپشت بامهای بلند می رفتند
و لحظه غروب آفتاب برگهای خشک نخل خرما را زیر ناودان آتش میزدند و به
کوچه می انداختند و روی آن یک کوزه کهنه پرآب روانه میکردند. در میدان ها جوانان توده های آتش را برپا می کردند و شادی کنان از روی آن می پریدند.
حضرت امام حسن عسکری "ع" در سال 232 و در مدینه طیبه چشم به دنیا گشود. درباره روز ولادت حضرت اختلاف است؛ برخی مورخین، جمعه، هشتم ماه ربیع الثانی، برخی دوشنبه، چهارم و برخی دهم همین ماه را روز تولد آن حضرت دانسته اند.
منابع:
بحارالانوار، ج 50، ص 236، ح 3
بحار الانوار، ج 102، ص 79
آیا میدانید؟؟ پُست، کهن ترین و گسترده ترین نوع ابزار ارتباطی بین مردم یک کشور با ساکنان دیگر سرزمینها و مناطق جهان است و یکی از عمده ترین نهادهای اجتماعی بازمانده از ادوار گذشته محسوب میشود. از این رو برای برقراری ارتباط بدون نیاز به سفر، پست جایگاه ویژه ای یافته است. پست تاریخچه ای چند هزار ساله دارد، اما در دوم ژانویه 1843م پست به صورت امروزی رایج شد و اولین صندوق پستی در وین پایتخت اتریش نصب گردید. قبل از این که سازمان مجهز و مخصوصی برای حمل و نقل نامه های پستی ایجاد شود، مرسولات پستی به وسیله اسب یا شتر و یا قایقهای مخصوص جابهجا میشد، ولی بعدها شیوه های جدید به اجرا درآمد و به تدریج، پست، پیشرفت کرد تا این که به شکل امروزی رسید. در حال حاضر ارتباط پستی سازماندهی شده، فاصله ها را از بین برده، زمان را کاهش داده و در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان عاملی زیربنایی، پیشتاز حرکت عمومی است.
همشهریان گرامی:
آیا میدانید بزودی تمامی اطلاعات املاک، با بهره گیری از بانک اطلاعاتی کدپستی متصل به نقشه مکان محور خواهد شد..؟ پروژه "سیماک " (سیستم یکپارچه مدیریتی املاک کشور) توسط شرکت ملی پست جهت یکسان سازی اطلاعات املاک در مرحله ی اجرا بوده و در سراسر کشور مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت... در این پروژه تمامی اطلاعات املاک، با بهره گیری از بانک اطلاعاتی کدپستی متصل به نقشه (فاز اول جی نف) مکان محور خواهد بود و از بسیاری از موازی کاریها و جمع آوری اطلاعات جزیره ای و سلیقه ای جلوگیری مینماید... ضمن اینکه علاوه بر امکان ارایه خدمات غیر حضوری، و کاستن از سفرهای شهری با تهیه شناسنامه جامع برای املاک، باعث سرعت بخشیدن به کلیه امور استعلامات خواهد شد. شناسنامه املاک که توسط سامانه سیماک تهیه خواهد شد، از این پس، مبنای تمام رخدادها و استعلامات ملکی درربین تمام ارگانها و دستگاهها (شهرداری ها، آب، برق، گاز، صنایع ، دارایی و...) خواهد بود و تکمیل کننده اطلاعات هویتی ملکی میگردد.
کویر
طبقه یا دریاچه نمک خور بزرگترین دریاچه نمک فصلی ایران است. زمین نمکی
این منطقه باعث شده است که از هرگونه پوشش گیاهی و زندگی جانوری خالی باشد.
اما شکل شگفتانگیز کویر طبقه آن را به جاذبهای شگفتانگیز بدل کرده است.
زمین کویر طبقه پوشیده از اشکال پنج ضلعی نمک است که در زمستان و با مخلوط
شدن با خاک رس به رنگ سیاه و در تابستان به رنگ سراسر سفید درمیآید. نمک
این دریاچه قدیمیترین نمک سراسر ایران است.
حیف است که در پاییز کویر را تجربه نکنید. پیشنهاد ما برای کویرگردی مرنجاب، کاشان و کرمان نیست بلکه شهر خور و روستای مصر است. شهر خور از توابع استان اصفهان است که در 420 کیلومتری شمال شرقی اصفهان قرار دارد. شهر جندق در شهرستان خور از شمال به کویر بزرگ، از غرب به کویر ریگ جن و سلسله کوههای جندق، از جنوب به بیابانهای اطراف خور و از شرق به حاشیه جنوبی دشت کویر محدود میشود. شهری کویری که آسمانش منجمها و علاقهمندان به ستارهشناسی را به خود جذب میکند.
پیک خبری خور»» عبدالحسین آخرین فرد ساکن در روستای
«محمدآباد کوره گز» بود که در سالهای پایانی زندگانی خود به تنهایی در آن
روستا سکونت داشت و در سن هشتاد و هشت سالگی درگذشت و مدفن
او در شهر خور است. او در جوانی عاشق «رقیه» دختر عموی خود، که در شهر
«خور» ساکن بود شد و از بستگان خود خواست که به خور بروند و رقیه را که
«رقی» صدایش می کردند برای او خواستگاری کنند. از آنجایی که خانواده عموی
او شهرنشین و متمول بودند، فامیل عبدالحسین می دانستند که عموی او دخترش را
به روستا نمی فرستد و از این رو به درخواستش توجهی نمی کردند. بالاخره یک
روز عبدالحسین به تنهایی به راه می افتد و به خانه عموی خود در خور می رود و
شخصاً رقیه را از او خواستگاری می کند. عموی بی رحمش با چوب به جان او می
افتد و او را از خانه خود بیرون می کند. عبدالحسین شبانگاه با تنی کبود به
خانه پسر خاله خود می رود و او عبدالحسین را پناه می دهد. پس از آن
عبدالحسین با دلی شکسته به روستا بر می گردد و در عشق «رقی» می سوزد و می
سازد و همچنان از اطرافیان خود می خواهد که به نزد عمویش بروند و او را
راضی کنند. راوی می گفت که تا دهها سال بعد با وجود آنکه رقیه ازدواج کرده
بود، عبدالحسین باور نمی کرد و می گفت که رقی هنوز در خانه پدری است و
بروید پدرش را راضی کنید.
فامیل عبدالحسین که بی تابی او را می دیدند
نقشه ای کشیدند و دختری را در خور برای او خواستگاری کردند و مجلس عروسی
برگزار کردند و او را به جای رقیه کنار عبدالحسین نشاندند به این تصور که
پس از گذشت سالها عبدالحسین قیافه رقیه را فراموش کرده و باورش می شود که
عروس، رقیه است ولی عبدالحسین متوجه شده و مجلس عروسی را ترک می کند و به
خانه اش باز می گردد و تا آخر عمر با یاد او زندگی می کند. او در سالهای
پایانی زندگانی بیمار شد و توسط برادر و برادر زاده هایش نگاهداری شد و زندگانی را بدرود گفت. روانش شاد....